{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
این بار میخواهم صدای بوسه هایت را ضبط کنم دور که میشوی دلم برای مَلچ مُلوچ هایت تنگ میشود
دوست داشتن ؛ زبان زمان راه دلیل نشانه نمی خواهد !!! دوست داشتن دل می خواهد و یک “من” می خواهد و یک “تو” …
چه خوب است آدمها يك نفر رو هر روز دوست داشته باشند نه..... هر روز يك نفر را...!
کنار آشیانه تو آشیانه میکنم. فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم. کسی سوال میکند ، به خاط چه زنده ای؟ من هم برای زندگی تورا بهانه میکنم ...
به ستاره ها خواهم سپرد بر جاده هاي شبت بتابند تا مسير آرزوهايت بي نور نماند
تمام عکاسخانه های این شهر را به دنبال یک عکس قدی شاید هم تمام رخ از عشق گشته ام ، فتوشاپ بیداد میکند این روزها...
همه میگویند چشم را که بستی سخت است راه رفتن و یافتن راه ولی من چه ماهرانه وقتی چشمانم را میبندم مسیر رسیدن به تو را میابم و طی میکنم
چقدر سخته بدونی،اون که میخایش نمیمونه!!! که دلش یه جایی دیگه است و همه وجودش ماله اونه... چه بده برای اونکه جون میدی غریبه باشی،بگی میخام باتو باشم ... بگه میخام که نباشی ...
به سلامتي تو که وقتي بغلت کردم تمام تنم لرزيد نه واسه خوشحالي... يا عشق بازي !! واسه ترس از فرداهاي بدون تو... !!!
آهـــــای .... تو این روزهای بارونی ..... فکری به حال جای خالیت کردی
مانند شيشه 'شكستنم' آسان بود...ولي ديگر به من'دست نزن'،اين بار'زخمي ات' خواهم كرد!!
نمي دونيد چقد شيرينه كه عشقت خواب باشه، بري سر به سرش بذاري، محكم ببوسيش، شاكي بشه، پاشه قر بزنه و دوباره بخوابه.. منم نميدونم.. ازش محرومم...... شماهم؟؟؟؟????
ببين اين اسمش دله.. اگه قرار بود بفهمه فاصله يعني چي، اگه قرار بود بفهمه كه نميشه، ميشد مغز.. دله ديگه،ن م ي ف ه م ه..
حتی سربرنگردوندی ببینی که روحم بی تو داره پرپر میشه قبل تو دلم از این دنیا خون بود بعد تو از اینم بدتر میشه...
نمیزارم ازبودنم خسته شی ییااین تو این جاده پاشو برو اگه ریشه هام پیر و کهنست ولی نمیزارم ازهم بپاشه ترو
نمی دونم گنجشک ها که شبیه به هم هستند، چه جوری همدیگر رو می شناسند و نمی دونم چند نفر شبیه به من هستند که تو دیگه منو نمی شناسی.
این بار میخواهم صدای بوسه هایت را ضبط کنم دور که میشوی دلم برای مَلچ مُلوچ هایت تنگ میشود
دوست داشتن ؛ زبان زمان راه دلیل نشانه نمی خواهد !!! دوست داشتن دل می خواهد و یک “من” می خواهد و یک “تو” …
چه خوب است آدمها يك نفر رو هر روز دوست داشته باشند نه..... هر روز يك نفر را...!
کنار آشیانه تو آشیانه میکنم. فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم. کسی سوال میکند ، به خاط چه زنده ای؟ من هم برای زندگی تورا بهانه میکنم ...
به ستاره ها خواهم سپرد بر جاده هاي شبت بتابند تا مسير آرزوهايت بي نور نماند
تمام عکاسخانه های این شهر را به دنبال یک عکس قدی شاید هم تمام رخ از عشق گشته ام ، فتوشاپ بیداد میکند این روزها...
همه میگویند چشم را که بستی سخت است راه رفتن و یافتن راه ولی من چه ماهرانه وقتی چشمانم را میبندم مسیر رسیدن به تو را میابم و طی میکنم
چقدر سخته بدونی،اون که میخایش نمیمونه!!! که دلش یه جایی دیگه است و همه وجودش ماله اونه... چه بده برای اونکه جون میدی غریبه باشی،بگی میخام باتو باشم ... بگه میخام که نباشی ...
به سلامتي تو که وقتي بغلت کردم تمام تنم لرزيد نه واسه خوشحالي... يا عشق بازي !! واسه ترس از فرداهاي بدون تو... !!!
آهـــــای .... تو این روزهای بارونی ..... فکری به حال جای خالیت کردی
مانند شيشه 'شكستنم' آسان بود...ولي ديگر به من'دست نزن'،اين بار'زخمي ات' خواهم كرد!!
نمي دونيد چقد شيرينه كه عشقت خواب باشه، بري سر به سرش بذاري، محكم ببوسيش، شاكي بشه، پاشه قر بزنه و دوباره بخوابه.. منم نميدونم.. ازش محرومم...... شماهم؟؟؟؟????
ببين اين اسمش دله.. اگه قرار بود بفهمه فاصله يعني چي، اگه قرار بود بفهمه كه نميشه، ميشد مغز.. دله ديگه،ن م ي ف ه م ه..
حتی سربرنگردوندی ببینی که روحم بی تو داره پرپر میشه قبل تو دلم از این دنیا خون بود بعد تو از اینم بدتر میشه...
نمیزارم ازبودنم خسته شی ییااین تو این جاده پاشو برو اگه ریشه هام پیر و کهنست ولی نمیزارم ازهم بپاشه ترو
نمی دونم گنجشک ها که شبیه به هم هستند، چه جوری همدیگر رو می شناسند و نمی دونم چند نفر شبیه به من هستند که تو دیگه منو نمی شناسی.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}